واکنش چشم انسان به رنگ ها موجود در طبیعت محدود است. کلیپی در شبکه های اجتماعی پر طرفدار شده است که در آن به کمک یک آزمایش ساده تشخیص داده خواهد شد که هر شخص قادر به تشخیص چند رنگ است و نوع سلول های بینایی او چگونه است.
در این آزمایش طیف های مختلف رنگ در تصویر دیده می شود که شخص ابتدا باید رنگ هایی که تشخیص می دهد را بشمارد.
طيف به گسترة كامل سطوح انرژي (طول مو ج ها) فوتون هاي در حال سير در فضا و زمان اشاره دارد . بخشي از اين طيف كه چشم ما را تحريک مي کند يك نوار باريك بين ٣٨٠nm تا ٧٠٠nm است كه آن را طيف مرئي يا به زبان ساد ه نور مي ناميم.
چشمان ما تنها به اين نوار باريك از طيف كامل الكترو مغناطيس پاسخ مي دهند و عكس العمل هاي مختلفي نسبت به قسمت هاي مختلف اين نوار دارند طول موج هاي مختلف احساس هاي مختلفي از رنگ را برمي انگيزند. بنابراين ما آموخته ايم كه طول موج هاي مختلف را با رنگ هايي كه آنها بر مي انگيزند تداعي نماييم؛ از رنگ هاي قرمز در انتهاي كم انرژي (طول موج هاي بلندتر تقريباً در حد ٧٠٠nm ) به سمت نارنجي ها، زردها و سبزها، تا آبي ها و بنفش ها در انتهاي پرانرژي (طول موج هاي كوتاه تر در حدود ٣٨٠nm ).
صرف نظر از اينكه چند نوار را در طيف نام گذاري مي كنيد، ترتيب آنها -قرمزها، نارنجي ها، زردها، سبزها، آبي ها و بنفش ها- هميشه ثابت خواهد بود . مي توان ترتيب را معكوس كرد و آنها را از كوتاه ترين به بلندترين طول موج فهرست كرد (يعني از بالاترين سطح انرژي به پايين ترين سطح انرژي و بسامد – هرچه انرژي كمتر، بسامد كمتر و طول موج بيشتر)، اما سبز هميشه بين آبي و زرد، و نارنجي هميشه بين زرد و قرمز قرار خواهد گرفت.
واژه نوردهنده ( Illuminant ) به منبع نوري اشاره دارد كه اندازه گيري شده يا بطور صوري بر حسب انرژي طيفي بيان شده باشد . CIE (يا كميسيون بين المللي روشنايي )- هئيتي متشكل از دانشمندان و متخصصان فناوري رنگ از سراسر جهان كه دانش فراواني را در مورد رنگ از دهة ١٩٢٠ جمع آوري كرده اند – تعدادي از نوردهنده هاي استاندارد CIE را مشخص نموده اند.
سطح يك شيء بايد با نور تعامل داشته باشد تا بر رنگ نور تأثير بگذارد . نور به اشياء برخورد مي كند، تا فاصله اي در درون اتم هاي سطح آنها نفوذ مي كند، سپس دوباره خارج مي شود. در حين تعامل نور با اتم هاي اين سطوح، شيء برخي از طول موج ها را جذب كرده و بقيه را بازتاب مي دهد، بنابراين تركيب طيفي نور بازتاب يافته با تركيب نور ورودي يكسان نمي باشد.
ميزان بازتاب دادن برخي طول موج ها و جذب بقية آنها را بازتابندگي طيفي مي نامند. توجه داشته باشيد كه اگر منبع نور را تغيير دهيد، بازتابندگي جسم تغيير نمي كند، اگرچه انرژي طيفي كه خارج مي شود متفاوت مي باشد . پس بازتابندگي از ويژگي هاي بلا تغيير شيء است.
يك جسم انتقال دهندة نور همانند يك جسم بازتاب دهنده بر طول موج ها اثر مي گذارد، تنها با اين فرق كه جسم انتقال دهنده نور بايد لااقل تا حدي شفاف باشد تا نور بتواند از سراسر آن عبور كند . اما چنين جسمي نيز تركيب طول موج نور را با جذب بعضي از طول مو جها و اجازة عبور به برخي ديگر تغيير می دهد. سطح يك جسم بازتاب دهنده يا جنس يك جسم انتقال دهندة نور مي تواند به طرق گوناگون بر طول موج هايي كه به آن مي خورند تأثير بگذارد.
از بين سه ع نصر حاضر در مدل سادة ما از رخداد رنگ، تا به اينجا شما، يعني مشاهده گر، پيچيده ترين عنصر هستيد . سيستم بينايي شما بسيار پيچيده تر از يك تابش گر سيه جرم يا يك مولكول هموگلوبين است، تا جايي كه هنوز هم نادانسته هاي زيادي در مورد آن وجود دارد.اين سيستم با ساختارهاي چشم آغاز م ي شود، اما در عصب بينايي به راه خود ادامه مي دهد و به اعماق مغز مي رسد.اين حقيقت كه چشم انسان داراي سه نوع حس گر رنگ مي باشد (كه تقريباً به قرمزها، سبزها و آبي ها مربوط مي باشند) چيزي است كه به ما اجازه مي دهد كه اصولاً رنگ را تنها با استفاده از سه رنگدانه بر روي كاغذ، يا سه نوع فسفر در يك مانيتور بازتوليد نماييم.
بر خلاف باور معمول كار اصلي كانوني كردن نور به صورت يك تصوير در عقب چشم نه توسط عدسي كه بوسيلة قرنيه، لاية محدب جلويي چشم، انجام مي شود . عدسي كه دو ماهيچة كوچك شكل آن را تغيير مي دهند تنظيمات جزئي در وضوح تصوير انجام مي دهد، اما دو وظيفة مهم براي ديد رنگ ما بر عهده دارد . اول آنكه عدسي به صورت يك فيلتر ماوراء بنفش عمل مي كند و شبكيه را از آسيب نور پر انرژي ماورا ء بنفش در امان نگاه مي دارد – بنابراين حتي اگر شبكيه مي توانست محدودة فرابنفش را نيز ببينيد (و برخي آزمايش ها نشان مي دهد كه مي تواند)، بخشي از عدم توانايي ما در ديدن نور فرابنفش، برخلاف ديگر سيستم هاي بينايي، مانند زنبورهاي عسل، پرندگان، اسكنرها، و دوربين هاي ديجيتال، بر عهدة عدسي است . دوم آنكه با پير شدن ما عدسي زرد مي شود و توانايي ما براي ديدن تغييرات ظريف در آبي ها و سبزها را كاهش مي دهد؛ در عين حال توانايي ما براي ديدن قرمزها و سرخابي ها به شدت تحت تأثير قرار مي گيرد. توان ما در تمايز دادن رنگ هاي زرد از هم، بدون توجه به سن ما، هميشه كم می باشد.
سلول هاي عصبي شبكيه كه به نور پاسخ مي دهند گيرندة نور ( Photoreceptor ) يا تنها گيرنده ( Receptor ) ناميده می شوند. گيرنده ها بر دو نوع اند كه به دليل شكل شان به آنها ميله ( Rod ) و مخروط ( Cone ) مي گويند. ميله ها اسباب بينايي را در شرايط نور كم، مثلاً در شب، فراهم مي آورند . آنها در سطوح پايين روشنايي حساس هستند و در روشنايي روز تا حد زيادي نابينا مي باشند. مخروط ها تحول تازه تري در تكامل شبكية پستانداران به حساب مي آيند و در شر ايط نور روشن عمل مي كنند. تعداد ميله ها در شبكيه بسيار بيشتر از تعداد مخرو ط ها است (حدود ١٢٠ ميليون ميله به حدود ٦ ميليون مخروط ).همچنين در اينجاست كه بينايي رنگي اولية شما رخ می دهد.
ادامه در بخش دوم
دیدگاهتان را بنویسید