چاپخانه فاروس، صد سال پر فراز و نشیب (پرسابقهترین چاپخانه ایران)، نام اولین چاپخانههای ایران در كتابهای تاریخی بهطور جسته و گریخته یافت میشود. حسین میرزای گلپایگانی در كتاب تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران (۱۰۵۰ قمری تا ۱۳۲۰ شمسی)، در تدوین تاریخی چاپخانهها كوشیده و نامهای فراوانی را با شرح حال مدیران و اطلاعات مربوط به تجهیزات و كارهای چاپی آنان در این كتاب آورده است. اما بیشتر این چاپخانهها طی سالهای گذشته تعطیل شدهاند.
با مراجعه به كتاب راهنمای مشاغل صنعت چاپ، نام قدیمیترین چاپخانههایی را كه هنوز هم دایر هستند، مییابیم:
فاروس ایران (تاسیس ۱۲۷۴)، پیام (تاسیس ۱۲۹۳)، اسلامیه (تاسیس ۱۳۰۰).
جالب است كه چاپخانه دولتی - به عنوان قدیمیترین چاپخانه بخش دولتی كه هنوز دایر است، بعد از اینها و در سال ۱۳۰۳ تاسیس شده است.
ماموریت تهیه مطلب درباره سه چاپخانه پرسابقه ایران را اسمعیل دمیرچی پذیرفت كه حاصل كار اینك پیش روی شماست.
چاپخانه فاروس
چاپخانه فاروس با بیش از یكصد سال قدمت در اواسط خیابان لالهزار بنیانگذاری شد. موسسین و صاحبان آن از اقلیتهای ارامنه ایران به نام لئون و شركا بودند. در جوار چاپخانه فاروس، فروشگاهی هم داشتند كه نمایندگی ماشین تحریرهای فارسی و لاتین آن زمان را بهفروش میرساندند و سالنی هم جهت برگزاری جلسات در بالای این مغازهها قرار داشت كه مخصوص انجمنها و جلسات گوناگونی بود كه در این مكان برگزار میشد.
در اسناد موسسه نوریانی، تاریخ تاسیس این چاپخانه ۱۲۷۸ شمسی ثبت شده و در مقطع سال ۱۳۳۴ در این كارگاه دو دستگاه ماشین چاپ دستی و پایی، یك دستگاه ماشین چاپ نیم ورقی اتوماتیك، دو دستگاه هم ماشین چاپ چهار و شش ورقی سیلندری كه قادر به چاپ حروف وكلیشه و فرمهای تجارتی بودند، و در قسمت صحافی شش دستگاه ماشینهای مختلف در حال كار بودند.
چاپخانه فاروس در سال ۱۳۳۸ به خیابان لالهزار نو، كوچه كاخ انتقال یافت. این نقل و انتقال به فوریت و خیلی غیرتخصصی انجام پذیرفت. در این سال به ندرت چاپخانهای در ایران پیدا میشد كه مجهز به انواع حروف به زبانهای مختلف باشد. همچنین به حروف و حاشیهها و انواع مختلط خط برنجها مجهز باشد. این ابزار و ملزومات در دهههای ۲۰ و ۳۰ دلیل بر مجهز و كامل بودن چاپخانه به حساب میآمد كه چاپخانه فاروس از این نظر در ردیف بزرگترین و مجهزترین و از اولین كارگاههای چاپ مدرن زمان خود محسوب میشد.
محل چاپخانه در بدو تاسیس در خیابان لالهزار، اول كوچه بهار، كوچه فاروس، یا مهندس السلطان بود. نكته قابل توجه اینكه در طبقه فوقانی چاپخانه فاروس یك سالن بزرگ تئاتر و نمایش بود كه سالها نمایشنامههای جالب و دیدنی را به معرض نمایش میگذاردند؛ مثلا در تاریخ ۴ و ۵ ذیالقعده ۱۳۲۸ قمری در این سالن، نمایش وطن در سه مجلس اثر نامق كمال، ترجمه ح.ملكزاده تبریزی به روی صحنه رفت.
از جمله نشریاتی كه در این چاپخانه به چاپ میرسید میتوان موارد ذیل را نام برد:
روزنامه حبلالمتین- روزنامه تشویق- روزنامه انجمن اصناف- روزنامه بامداد- روزنامه تمدن- روزنامه تئاتر یا تیاتر- روزنامه ایران نو- مجله بهار- روزنامه شرق- روزنامه برق- مجله نظمیه- روزنامه جنوب- روزنامه سروش- روزنامه ستاره ایران- مجله الادب- مجله اصول تعلیم (اصول تعلیمات)- مجله عالم نسوان- مجله صحیه و امور خیریه- روزنامه فرهوهر- روزنامه نوبهار- روزنامه شهاب- روزنامه سیاست اسلامی- مجله وفا- روزنامه حلاج - مجله جوانان- مجله فلاحت- روزنامه قانون- مجله دواسازی عصر حاضر
(به نقل از: حسین میرزای گلپایگانی <تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران>، ص ۱۲۴، نشر گلشن )
سرپرست فنی این چاپخانه به نام آقای اصغر شهلایی بود كه به هنگام تسویه حساب و پرداخت مزایای اخراجی كارگران، نظر به اینكه مدیران آن پول نداشتند تا با كارگران تسویه كنند، آقای اصغر شهلایی متعهد میشود در مقابل برداشتن ملزومات و ادوات و تمام گارسههای حروف و قسمتی از ماشینهای چاپ چاپخانه فاروس، مزایای خود و كارگران را پرداخت نماید.
شركای اولیه، مهلتی كوتاه میدهند تا اصغرآقا لوازم را كه عبارت بودند از یك دستگاه ماشین دستی شش ورقی - یك دستگاه ماشین چاپ ملخی چكسلواكی- تمام ابزار فرمبندی و حروفچینی و گارسههای محتوی زبانهای مختلف- كه در مقابل پرداخت مزایای خود و كارگران اخراجی، با مدیران و صاحبان قبلی مصالحه مینمایند- به لالهزار نو، كوچه كاخ انتقال دهند.
آقای جواهرمنش (صاحب فعلی چاپ فارسی) تعریف میكند كه روزی برحسب تصادف من و آقای اكبر قطره دریایی (حروفچین) از جلوی درب چاپخانه فاروس رد میشدیم كه به حیاط چاپخانه نظر انداختیم، دیدیم قطعات ماشینهای چاپ و حروفها و گارسهها بهطور خیلی بدی به روی هم ریختهاند، و تا آقای شهلایی ما را میبیند، به ما پیشنهاد میدهد كه بیایید و این لوازمات را سوا كرده و مرتب كنید و بعد هم شروع بهكار كنید و گفتند كه ماشینهای چاپ در تخصص خود من است كه سوارشان خواهم كرد، و به خاطر اینكه از فرمبندی و حروفچینی اطلاعی نداشت، نمیتوانست آنها را منظم و مرتب كند و حتی ما هم نمیتوانستیم آنها را مرتب بچینیم.
لذا پیشنهاد دادیم كه بهتر است از كارگران سابق چاپ فاروس استفاده كنید تا این مهم را سرانجام دهید كه مورد موافقت قرار میگیرد و مدتهای مدیدی بود كه این لوازم را میچیدند. آقای اصغر شهلایی مجوز چاپخانه را از وزارت اطلاعات آن موقع گرفته بود ولی به خاطر نداشتن مشتری و مسایل مالی قادر به ادامه فعالیت نبود تا اینكه مجبور شد دو نفر به نامهای آقایان عباس فرزینپور و منصور ملك را برای خود و چاپخانه شریك انتخاب كند.
آقای شهلایی بعد از حدود سه سال كار كردن، یك دستگاه ماشین لترپرس دو ورقی آلبرت را هم دوباره از شركای سابق كه در مكان قدیمی موجود بود، خریداری مینماید و به مكان خود انتقال میدهد و نظر به قدمت این ماشین كه به حدود ۱۵۰ سال پیش تعلق داشت، مكاتبهای با كارخانه سازنده مینماید و پیشنهاد میدهد كه این ماشین قدیمی را با یك دستگاه ماشین جدید آن كارخانه معاوضه نماید كه كارخانه سازنده به چاپخانه فاروس جهت حفظ و حراست از این ماشین، یك دستگاه ماشین جدید به نصف مبلغ روز آن به عنوان هدیه به ایشان میفروشند.
نام چاپخانه فاروس در سال ۱۳۴۸ به چاپخانه (فاروس ایران) تبدیل میشود. این چاپخانه دارای دو شعبه حروفچینی (كتاب) و حروفچینی (مجله و روزنامه) بود كه شعبه مجله و روزنامه آن در كنترات آقای جواهرمنش بود.
در سال ۱۳۵۰ بعد ازاینكه صلاحیت آقای جواهرمنش مورد تایید قرار میگیرد، ملزومات و ماشینآلات خریداری شده را در همان محل اجاره مینمایند و متعاقبا برای به روز كردن ماشینآلات چاپخانه یك دستگاه دو ورقی مسطح و یك دستگاه ماشین ملخی خریداری و با تمام لوازمات و ماشینآلات قدیمی و خریداری شده تا سال ۱۳۷۴ در این مكان كار میكند.
در فكر به روز كردن ماشینآلات روز بودند كه یك دستگاه سه ورقی افست رولند و یك دستگاه برش وهلنبرگ را خریداری كرده و بقیه ماشینآلات نیمه قدیمی را هم فروخته و به مكان جدید (زیرزمین پاساژ ادئون) نقل مكان میكنند كه تا به امروز در این مكان هستند.
به مرور به خاطر داشتن روابط خوب، با مشتریهایی از صنف ناشرین مجبور به تكمیل نمودن سیستم صحافی صنعتی خود در این مكان فعلی میشوند.
دو سال بعد از انقلاب، اداره كل چاپ و نشر، به خاطر پاكسازی تابلوهای حاوی كلمات خارجی به چاپخانه فاروس میرسند كه به آقای جواهرمنش اخطار كتبی میدهند كه هر چه زودتر این كلمه خارجی كه معنی فانوس دریایی را میدهد باید تعویض گردد، ایشان هم این نام را به چاپخانه فارسی تغییر میدهند و درسال ۱۳۸۵ مجددا به وزارت ارشاد اسلامی نامهای جهت موافقت با تغییر كلمه فارسی به فاروس را به خاطر قدمت صدساله این چاپخانه دادهاند كه منتظر جواب آن میباشند.
چاپخانه اسلامیه؛ از چاپ سنگی تا چاپ افست
سیدجلالالدین كتابچی، مدیر فعلی چاپخانه اسلامیه درباره تاسیس این چاپخانه چنین توضیح داده است: <در سال ۱۳۰۰ شمسی (۱۳۴۰ قمری) پدرم چاپخانه اسلامیه را دایر كرد. این چاپخانه ابتدا بهصورت چاپ سنگی بود و مرحوم پدرم در كنار فروش كتاب (حجره ایشان در تكیه كتابفروشان واقع در بازار، دالان امین الملك بود) این چاپخانه را به دلیل علاقه زیادی كه به نشر كتابهای مذهبی داشت خرید و در همین محل فعلی چاپخانه اسلامیه تاسیس كرد. قرآن مجید، مفاتیح الجنان، منتهیالآمال، حلیه المتقین، عین الحیوه و حیات القلوب از جمله كتابهایی است كه در چاپخانه سنگی اسلامیه به چاپ رسید.
در سالهای بعد كتابفروشی اسلامیه به محل جدید واقع در خ بوذرجمهری (۱۵ خرداد) رو به روی پامنار انتقال یافت. كتابفروشی و چاپخانه اسلامیه بیش از صد و چند سال سابقه چاپ و نشر كتاب دارد و در طی این مدت به چاپ و انتشار كتابهای سودمند از بهترین تصنیفات و تالیفات دانشمندان جهان مشغول بوده است.
از اقدامات مفید و افتخارات این موسسه چاپ و انتشار بیش از شصت نوع قرآن مجید به خط حاج طاهر خوشنویسان و سیدحسین میرخانی (خطاطان معاصر و معروف ایران)، چهل نوع مفاتیحالجنان و كتابهای ادعیه دیگر و … در جوار این كتابهای ارزشمند، كتابفروشی و چاپخانه اسلامیه به چاپ كتابهای درسی ابتدایی قدیم از قبیل كتاب اول، دوم، سوم و چهارم ابتدایی و انشا و گلستان سعدی و تقویمهای نجومی نیز، به اندازههای خشتی و جیبی و بغلی و دیواری و سررسید، پرداخته است. قسمتی از این كتابها در طی سالهای متمادی در چاپخانه سنگی اسلامیه چاپ شده و پس از آنكه تهیه گراور در ایران رواج یافت، قسمتی نیز گراور شده و در چاپخانه سربی اسلامیه به چاپ رسیده است و از زمانی كه چاپ افست در ایران پا گرفته است، عموم كتابهای چاپ شده كتابفروشی اسلامیه بهصورت افست به چاپ میرسد.>
آقا سید جلال كتابچی متولد ۱۳۱۷ تهران، مدیر فعلی چاپ اسلامیه، در مورد تاریخچه تاسیس این چاپخانه میگویند: زمانی كه من به دنیا آمدم، سالهای متمادی بود كه چاپخانه (علمیه اسلامیه) برقرار و فعالیت داشت. به یاد دارم كه در انتهای سالن چاپ یك دستگاه ماشین چاپ سنگی داشتیم كه در حدود نصف سالن را احاطه كرده بود،.
اولین موجودی ماشینآلات چاپخانه اسلامیه عبارت بود از:
۱- ماشین چاپ سنگی دو ورقی
۲- ماشین چاپ حروف پایی
۳- ماشین چاپ نیمه اتوماتیك حروف سلكتا
۴- ماشین چاپ دو ورقی برقی ژوهانسبورگ
۵- ماشین دو ورقی چاپ حروف و گراور هایدلبرگ
ماشین چاپ سنگی حدود ۲۰ متر عرض داشت و شخصی به نام حاج محمود شفیعی كه در اصفهان مقیم بود، این ماشین را همراه با حدود ۳۰۰ سنگ چاپ دو ورقی یكجا خریداری و به اصفهان بردند و از چدن آنها استفاده كردند. این ماشین بیش از هشت نفر پرسنل داشت كه روزی پنج الی هشت سنگ را چاپ میكردند، تیراژ چاپ هر سنگ حداكثر از ۳۰۰ تا ۵۰۰ و به ندرت به هزار برگ میرسید.
زمانی در چاپخانه اسلامیه حدود فقط بیست نفر پرسنل در رشته حروفچینی فعالیت میكردند، و بهترین حروفچین ما آقای سیدهادی گیتیآرا (سرپرست قسمت) بودند. در حدود سالهای ۱۳۳۵ ما حروف عربی معربدار را از بیروت وارد میكردیم، این قلم حروف كه در اصل ۱۸ پنط بر روی پایه ۲۴ پنط ریخته شده بود كه ۴ پنط بالا و ۴ پنط پایین آن خالی بود جهت اعرابگذاری، سختترین حروف قابل كتاب چینی بود كه به خاطر چاپ قرآنی ویژه آن را از خارج وارد كرده بودیم، به نام <حروف ۲۴ پنط نازك معربدار> نامیده میشد.
این سیستم حروف در مقطع سالهای ۳۰ و ۴۰ در چاپخانههای انگشتشماری موجود بود، و برای چاپخانه ما افتخاری بود كه این قلم را داشتیم. متاسفانه بعدها با آمدن كامپیوتر و جایگزین شدن روش حروفچینی از سربی به كامپیوتری، حدود پنج تن حروف را كه این قلم هم در بین آنها بود، به ریختهگر فروختیم.
ماشین چاپ سنگی عین ماشینهای لترپرس بود، با این تفاوت كه به جای اینكه كلیشه و یا حروف و فرم را در آن ببندند، در صفحه آن یك قطعه سنگ حكاكی شده را میگذاشتند و حروف و تصاویر بر روی سنگ بهطور ناخوانا بود كه بعد از چاپ به طریق خوانا به روی كاغذ منعكس میشد. در روی این ماشین یكی كاغذ میداد، یكی ماشین را به گردش درمیآورد، یكی كاغذ چاپ شده را از دل ماشین میگرفت، یكی هم كاغذ باطله را در بین اوراق چاپ میگذاشت، تا كارهای چاپ شده پشت نزنند.
سیر تكامل ماشینآلات این چاپخانه با خرید یك دستگاه افست یك ورقی چكسلواكی ادامه یافت كه بعدها در حدود سال ۱۳۴۵ از موسسه نوریانی یك دستگاه ماشین افست دو ورقی خوابیده مدلKORS خریداری كردیم، سپس ماشینهای چاپ دو و سه ورقی تك رنگ رولند، كه بعدها از هر كدام یك دستگاه داشتیم.
هم اكنون چاپخانه اسلامیه دو دستگاه ماشین رولند شده را داراست، كه یكی را از زندهیاد مرتضی نوریانی و دیگری را از مرحوم گابرلیان خریداری كردیم كه از هر دو بزرگوار خاطره خوب داریم. اشخاصی بودند بینهایت متعهد به پیمانی كه میبستند.
تاریخ تاسیس چاپخانه ما از سال ۱۳۰۰ میلادی در همین محل دایر بوده است. غیر ازكلامالله مجید، از دلنشینترین كتابهایی كه تاكنون چاپ كردیم دیوان مثنوی ملای رومی و كلیات سعدی شیرازی است.
خانواده ما زمانی چاپخانه داشتند كه اصلا احتیاج به مجوز نبود، و به ترتیب اجداد ما:
الف) سیدابوالقاسم تاجر كتابفروش
ب) سیدمحمد علی فرزند سیدابوالقاسم كتابفروشی علمیه اسلامی؛ (واقع در تیمچه حاجبالدوله)
ج) سید احمد كتابچی؛ فرزند اول سیدمحمدعلی
د) سیدجلال كتابچی؛ فرزند چهارم سیداحمد كتابچی مدیر چاپخانه اسلامی تهران میباشند.
چاپ پیام ؛ ۶ بار تغییر مكان در ۹۰ سال
چاپخانه پیام با بیش از نود سال سابقه ابتدا توسط صدیقالوزرا مولف كتاب (دیوان غیرت اصفهانی) بنیانگذاری شده است. محل اولیه تاسیس این چاپخانه در خیابان بوذرجمهری در سال ۱۲۹۳ شمسی میباشد. به خاطر خرید یك دستگاه ماشین شش ورقی چاپ حروف، از حاج عباس اقبال به مكانی در خیابان شاپور نقل مكان میكنند.
نام اولیه این چاپخانه صدق بوده كه برای انتشار روزنامه پیام كه تا مقطع ۱۳۵۷ منتشر میشد به خیابان بوذرجمهری، پاساژ پست و تلگراف نقل مكان میكنند در این محل بوده كه در سال ۱۳۱۴ نام چاپخانه از صدق به پیام تغییر یافته و همزمان روزنامه پیام با ماشین دو ورقی لترپرس شروع بهكار میكند. (این روایت با آنچه حسین میرزای گلپایگانی در كتاب <تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران> نوشتهاند، قدری تفاوت دارد). آن ماشین شش ورقی را در همان محل تبدیل به چدن كرده و میفروشند. در این مكان از حاج عباس اقبال (صاحب فعلی چاپخانه عباس اقبال) - در ابتدای خیابان فردوسی- دو دستگاه ماشین چاپ حروف و گراور دستی (فلكهای) و یك دستگاه هم ماشین یك و نیم ورقی فونتكس اتوماتیك (ماشینهایی كه دارای الكتروموتور و آپارات بودند به آنها میگفتند <اتوماتیك>) خریداری میكنند.
بعد از شش سال و در سال ۱۳۲۰ چاپخانه به بازار حلبیسازها منتقل میشود و در این نقل و انتقال ماشینهایی را كه از سرعت كافی برخوردار نبودند به ریختهگرها فروخته شدند. در این بازار تا سال ۱۳۴۰ مستقر بوده، مدیریت این زمان چاپخانه و روزنامه پیام با پسر آقای صدیقالوزرا بوده كه به سید (عبدالمطلب حسین پیامی) میرسد.
چاپخانه پیام، در سال ۱۳۴۱ به محل فعلی خود، خیابان ناصرخسرو انتهای كوچه حاج نایب نقل مكان كرده و سیدعبدالمطلب حسین پیامی (متولد ۱۳۰۲ شمسی) كه در سال ۱۳۲۰ وارد صنعت چاپ شده، كار خود را از چاپخانه پدری شروع و تغییرات اساسی را با خرید دستگاههای جدید در كوچه حاج نایب شروع میكند.
۱) ابتدا یك دستگاه ملخی تمام اتوماتیك هایدلبرگ میخرند.
۲) یك دستگاه دو ورقی لترپرس از شركت ایران پاسارگاد میخرند كه بعد از مدت كوتاهی آن را به خاطر داشتن مشكلات فنی، واگذار میكنند.
۳) یك دستگاه دو ورقی هایدلبرگ مسطح مدل ۸۲ سانت از نوریانی میخرند.
۴) بعد هم از اولین چاپخانههایی بودند كه یك دستگاه دو ورقی تكرنگ افست هایدلبرگ ایستاده از نوریانی میخرند.
۵) بعد از سال ۱۳۵۷ هم یك دستگاه دو ورقی افست هایدلبرگ دست دوم از آلمان وارد میكنند.
ماشینهای فوق هم اكنون به مدیریت سیدمهدی پیامی متولد ۱۳۳۵ - كارشناس علوم سیاسی - در چاپخانه پیام مشغول بهكارهستند.
سیدعبدالمطلب پیامی میگوید: اجداد و پدر بزرگ من همیشه چاپخانه داشتند و از ابتدای تاسیس تا سال ۱۳۴۰ به روش حروف چاپخانه دایر بوده، در این سال چاپ كردن به روش افست را شروع كردهایم، و هیچگاه ما روش چاپ سنگی نداشتیم و به یاد دارم كه در شعبات روزنامه و كتابچینی همیشه بیش از ۲۵ الی ۳۰ نفر كارگر مشغول بهكار بودهاند. سالهای متمادی بود كه حروف گارسه را از آلمان وارد میكردیم، تا اینكه از سالهای ۱۳۳۵ به بعد در ایران بعضی از اقلام را میریختند كه ما آنها را برای گارسههای چاپخانه خود خریداری میكردیم.
منبع: ماهنامه صنعت چاپ – شماره ۳۰۰ (خرداد ۱۳۸۶ )
دیدگاهتان را بنویسید