علل موفقیت چاپ سنگی

علل موفقیت چاپ سنگی با توجه به ریشه های هنر ملی ایرانی در مقایسه با سایر شیوه های چاپ در ابتدای ورود به ایران (دوره قاجار)

آنچه به نظر می رسد این است که خط نویسی، در آغاز کار به شکل صورت نگاری بوده یعنی برای نوشتن هر چیز از شکل آنرا رسم می کرده اند.صورت نگاری به مفهوم مبدل شد و بر حسب عادت و قرارداد علامات خاص به جای آنکه نماینده شیئی باشند که تصویر شبیه به آن است، نماینده معانی شد که از زبان تصویر به ذهن وارد می شوند.

هنر ایران یکی از غنی‌ترین میراث هنری در تاریخ جهان است، و دربرگیرنده بسیاری از رشته از جمله معماری، نقاشی، بافندگی، سفالگری، موسیقی، خوشنویسی و فلزکاری می‌باشد.

از دیرباز چاپ به شیوه‌های گوناگون انجام می‌گرفته است و در تمدن های مختلف بشری به مقتضای امکانات طبیعی هر محیطی از مواد و ابزارهای دستیاب آن محیط استفاده می‌شده است.

چگونگی شروع چاپ در ایران با اتفاق ‌نظر روبه‌رو نیست و سبب آن اختلاف دیدگاه دربارۀ تعریف چاپ است.

در منابعی دربارۀ تاریخ چاپ در ایران، آغاز چاپ را از عصر هخامنشیان (ح ۵ ق‌م) دانسته‌اند. اگر باسمه را نوعی چاپ تلقی کنن، بر این اساس می‌توان نخستین نشان از باسمه‌کاری در ایران را به منزلۀ آغاز چاپ در این کشور تلقی کرد؛ اما اگر چاپ را به‌گونه‌ای که اکنون به‌کار می‌رود، در تداوم ابداع گوتنبرگ درنظر بگیریم، نخستین اثری که به زبان فارسی به شیوۀ گوتنبرگی، یعنی با حروف متحرک فلزی و دستگاه فشار حروف بر کاغذ، چاپ شده است، حدوداً یک قرن پس از رواج شیوۀ چاپ گوتنبرگی در اروپا بوده است. این اثر، ترجمه‌ای از تورات به فارسی، اما به خط عبری بوده که در ۹۵۳ق/۱۵۴۶م، مقارن با دورۀ سلطنت شاه طهماسب صفوی در استانبول چاپ شده است.پس از آن، حدود یک قرن از چاپ اثر دیگری به فارسی نشانی در دست نیست.

به این نکته می توان اشاره کرد همه کتوب تا قبل از چاپ سنگی فقط از حروف استفاده می شده و با حروف یکنواخت و سطر هایی منظم و بدون زیبایی شناسی که از کتوب و خطوط سنتی ایرانی استفاده شده باشد، اگر هم تصویری استفاده می شده بسیار کم جلوه تر از آثار کتابت شده بوده.

در تاریخ ایران همواره نگارش و استفاده از مکتوبات امری معمول و حتی ضروری به حساب می آمده است. امّا مطلبی که نمی توان از آن چشم پوشی کرد این است که با ورود صنعت چاپ به ایران، استفاده، تولید و نشر مکتوبات به خصوص کتاب، روند رو به رشد و بسیار فزاینده ای را نسبت به دوران پیشین داشته؛ به گونه ای که نمی توان تأثیر این صنعت را در روند استفاده از مکتوبات فارسی، از اوایل دوران قاجار به بعد نادیده گرفت.

می توان گفت، صنعت چاپ به شکل جدّی در اوایل دوره قاجار و با اهتمام عباس میرزا نایب السلطنه، به دو گونه سربی و سنگی وارد ایران گردید و برای چاپ کتب فارسی و کتب ترجمه شده به این زبان و بعدها چاپ روزنامه مورد استفاده قرار گرفت. اما با نگاهی به تاریخ استفاده از این دو گونه چاپ در اوایل دوران قاجار، به راحتی می توان به عدم تداوم در به کارگیری از چاپ سربی با وجود تقدم تاریخی ورود آن نسبت به چاپ سنگی  و در مقابل استفاده گسترده از چاپ سنگی پی برد.

این واقعیت که با وجود ورود اولین دستگاه چاپ سربی به ایران در دوره صفوی، این گونه از چاپ تقریباً تا دوره مشروطه با استقبال بسیار کم و غیر منسجمی روبرو بوده بر کسی پوشیده نیست. بنابراین در اینجا این سوال مطرح می شود که چه عواملی در جامعه فارسی زبان ایران اوایل دوره قاجار و حتی پیش از آن وجود داشته که موجب بروز این پدیده اجتماعی گردیده است؟

با بررسی دقیق تر روند شکل گیری صنعت چاپ در نیمه نخست دوران قاجار، می توان به مجموعه ای از عوامل اجتماعی دست یافت که نه تنها در جهت انتخاب گونه چاپی مطلوب آن دوران بی تأثیر نبوده اند، بلکه به احتمال بسیار بالا این انتخاب تاریخی در گزینش نوع چاپ، در بستر همین عوامل اجتماعی رخ نموده است. بنابراین نوشته حاضر سعی دارد تا با مروری بر تاریخچه ورود و شکل گیری چاپ در ایران اوایل دوره قاجار و بررسی عوامل اجتماعی مؤثر پیرامونی آن، دلایل تاریخی  اجتماعی عدم تداوم در بکارگیری چاپ سربی در این دوران را کشف و ارائه نماید.

دوره آموزش چاپ فلکسو

چاپ سربی و اولین چاپخانه در ایران

نخستین کتابی که در ایران چاپ شده، زبور داوود یا ساغموس است که در ۱۰۴۷ق/ ۱۶۳۸م به دست کشیشان ارمنی در محلۀ جلفا در اصفهان، به زبان و خط ارمنی چاپ شد. ارمنیان تقریباً ۳۰ سال پس از کوچ به جلفای اصفهان، یکی از راهبان خود را برای آموختن فن چاپ به اروپا فرستادند و او پس از چند سال اقامت و کارآموزی به ایران بازگشت، حروف چاپی ارمنی و دستگاه چاپ را با خود به همراه آورد و در ۱۰۵۷ق/۱۶۴۷م توانست کتابی را به چاپ برساند. ۳ سال پس از آن، عهد عتیق و عهد جدید را به زبان و خط ارمنی چاپ کرد، اما فعالیتهای چاپخانۀ کوچک جلفای اصفهان به عللی که چندان شناخته نیست، متوقف شد و تا مدتها به حال تعطیل باقی ماند (فلسفی، ۳/۲۰۶- ۲۰۹؛ میناسیان، ۲۴۲، ۲۴۵).

فن چاپ که از طریق ارمنیان هدفمند و بافرهنگ در سدۀ ۱۱ق/۱۷م به ایران وارد شده بود، از جمع آنان خارج نشد و حکومت صفوی به رغم قدرت و ثروتی که در اختیار داشت، از آن، حتی برای مقاصد حکومتی، استفاده نکرد، هرچند که بر پایۀ گزارشهای شماری از سیاحان اروپایی، به‌ویژه شاردن، در گفت‌وگوهای درباری به استفاده از فن چاپ اظهار تمایل می‌شده است. علتهای گفت‌وگوی بی‌سرانجام با دربار صفوی برای وارد کردن دستگاههای چاپ به ایران هنوز به دقت روشن نیست، اگرچه می‌توان حدس زد که سران کشور در آن زمان نیازی، یا نیاز مبرمی، به استفاده از فناوری چاپ احساس نمی‌کردند (برای توضیحات بیشتر، نک‍ : شاردن، ۳/۹۶۳-۹۶۵؛ فلور، ۷۷۷).

ارمنیان جلفای اصفهان، به‌رغم بی‌میلی حاکمان صفوی به استفاده از فناوری چاپ، پس از سپری کردن دوره‌ای از رکود در کار چاپ، چاپخانۀ کوچک خود را در کلیسای وانک دوباره به راه انداختند، نیاز به مواد و مصالح چاپ را خود تأمین کردند و طی دوره‌ای نزدیک به ۳ قرن توانستند ۴۰۰ کتاب به چاپ برسانند (رائین، ۲۷؛ سرکیسیان، ۵۶؛ میناسیان، ۲۴۶). لطف‌الله هنرفر، اصفهان‌شناس، از بررسی گورسنگهای ارمنیان در گورستان ارمنیان جلفای اصفهان، ۵۰شغل و منصب شناسایی کرده، که یکی از آنها پیشۀ چاپگری بوده است (ص ۶۹-۷۳).

پس از سقوط صفویه، به چاپ چند جزوه به زبان های لاتینی و عربی در عصر افشاریه، و نیز چاپ چند جزوه در تبلیغ مسیحیت و در همان دوره اشاره شده است (مولانا، ۲۹). در عصر زندیه، فرهنگی فارسی به انگلیسی در ۱۱۹۴ق/۱۷۸۰م در هند به چاپ رسیده است (پروین، همانجا)، اما در آن دو عصر، جز احتمال استفاده از دستگاه های کوچک و قابل حمل چاپ، آن هم در میان هیئت های تبلیغی مسیحی، اشاره‌ای به دستگاه چاپ مستقر در ایران، یا هرگونه فعالیت چاپی، در منابع دیده نشده، و کتابی هم که در آن دو دوره به چاپ رسیده باشد، به دست نیامده است، اما شماری کتاب فارسی در اروپا و در هند به چاپ رسیده است. به گفتۀ محبوبی اردکانی، در عصر زندیه یک دستگاه چاپ وارد بندر بوشهر شده است، اما از سرنوشت آن اطلاعی در دست نیست (۱/۲۱۱). اشاره‌ای به چاپ دیوان حافظ در اوایل عصر قاجار در شیراز، فعلاً پشتوانۀ مستندی ندارد.

در عصر قاجار:

ورود فناوری چاپ به ایران با فعالیت های دیگر و روی آوردن به فناوری های دیگر، به‌ویژه در زمینۀ نظامی، مقارن است که در دورۀ ولایت عهدی عباس میرزا قاجار (۱۲۰۳- ۱۲۴۹ق)، پسر فتحعلی شاه، آغاز شد. عباس میرزا و شمار دیگری از سران حکومت، پس از شکست های نظامی ایران در جنگهای ایران و روسیه در ۱۲۲۸ق/۱۸۱۳م و ۱۲۴۳ق/ ۱۸۲۸م و از دست رفتن بخش هایی از خاک ایران، تهدیدهایی را احساس کردند که از چند سو متوجه ایران بود. عباس‌میرزا و مشاوران و همکاران نزدیکش به این نکته، ولو نه چندان عمیق، متوجه شدند که خطر تهدیدکننده، فقط خطر نظامی نیست. مدرنیتۀ غربی با همۀ وجوهش نه تنها ایران، بلکه همۀ کشورهای غیراروپایی، به‌ویژه کشورهایی را که موقعیت سوق‌الجیشی، اهمیت جغرافیایی و منابع طبیعی داشتند، تهدید می‌کرد. عباس‌میرزا دست‌کم برای نجات سلطنت قاجار باید چاره‌ای می‌اندیشید. تقریباً هم‌زمان با کوشش های عباس‌میرزا و همکاران او برای دست زدن به اصلاحاتی و اخذ و اقتباس کردن برخی چیزها از جهان غرب که به گمان آنها می‌توانست ضعف ها و عقب‌ماندگی‌شان را جبران کند، تلاش هایی برای اصلاحات، تغییرات و نوسازی در مصر آغاز شد، که یکی از آنها اقدام برای وارد کردن فناوری چاپ به مصر بود (نک‍ : ه‍ د، ۱۳/۳۷- ۳۸). تلاش مصری ها به شناخت بهتر روندی کمک می‌کند که‌ نه تنها در ایران، بلکه در نقاط دیگری در آسیا و افریقا و پس از رویارویی با توسعه‌طلبی غربی، برای تغییر و اصلاح آغاز شده بود.

عباس‌میرزا به موازات کوشش در راه وارد کردن فناوری های جدید نظامی غرب و بازسازی قشون، کسانی را برای آموختن فناوری چاپ و انتقال آن به ایران، راهی غرب کرد. یک اروپایی به نام ادوارد برگس که در منابع قاجاری نام او برجیس ضبط شده است ــ به دو منظور استخدام شد؛ تأسیس نخستین چاپخانه با شیوه‌های جدید در ایران، و آموزش دادن فناوری چاپ به ایرانیان (آدمیت، ۳۷۴؛ تربیت، ۳۷۹). اطلاعات دربارۀ برجیس و کار او بسیار اندک است. عباس‌میرزا شماری دانشجو برای تحصیل در رشته‌های مختلف به اروپا اعزام داشت که در میان آنها میرزا صالح شیرازی هم بود. او در انگلستان درس خواند، در آنجا در چاپخانه‌ای به کار پرداخت، با فناوری چاپ آشنا شد و یک دستگاه چاپ همراه با وسایل لازم به ایران فرستاد (مینوی، ۴۲۱-۴۲۲). او پس از بازگشت به ایران، سفری هم به روسیه کرد و ظاهراً چند دستگاه چاپ هم از روسیه آورد (محبوبی، ۱/۲۱۴).

میرزا صالح گذشته از پیشگامی در عرصۀ چاپ، بانی نشر نخستین روزنامه در ایران است. دربارۀ تأسیس نخستین چاپخانه در ایران در شهر تبریز، بر اساس مدارک موجود، وجود چاپخانه‌ای در ۱۲۳۳ق/ ۱۸۱۸م محرز است، اما اینکه چاپخانه را میرزا صالح تأسیس کرده باشد یا آقا زین‌العابدین تبریزی، اختلاف‌نظرها هنوز به نتیجۀ قطعی نرسیده است. در منابعی ادعا شده است که در آن دوره چاپخانه‌هایی در تهران و شیراز دایر بوده است. چون تاکنون کتابی دیده نشده است که در دهۀ ۱۲۳۰ق در ایران، در شهری جز تبریز چاپ شده باشد، بنابراین هر ادعایی در این باره صحت ندارد (برای ورود فناوری چاپ به ایران و تأسیس نخستین چاپخانه، نک‍ : تقی‌زاده، ۱۲؛ شیرازی، ۲۹۲؛ قاسمی، «سرآغاز … »، ۳).

نخستین کتابی که در ۱۲۳۳ق در مطبعۀ تبریز به چاپ رسید، دربارۀ جنگ های ایران و روس بوده، و عنوان آن فتح‌نامه و رسالۀ جهادیه ذکر شده است (شچگلوا، ۴۱). دربارۀ اینکه این دو یک رساله بوده، یا دو رساله با دو محتوای متفاوت، اقوال متفاوت است، اما تاکنون مطلبی دیده نشده است که نویسندۀ آن فتح‌نامه و رسالۀ جهادیه، هر دو را خود دیده و آنها را کنار هم گذاشته و مقایسه کرده باشد. بنابراین، بر پایۀ اطلاعات موجود، این دو را می‌توان یک رساله با دو عنوان تلقی کرد که در ۱۲۳۳ و ۱۲۳۴ق به چاپ رسیده است. پس از این، اثر دیگری که در وجود آن تردیدی نیست، مآثر سلطانیه نوشتۀ عبدالرزاق بیگ دنبلی دربارۀ تاریخ سلطنت فتحعلی شاه قاجار است که در ۱۲۴۱ق به چاپ رسید. پس از آن، گلستان سعدی در ۱۲۴۳ق و تعلیم‌نامه دربارۀ آبله‌کوبی، اثری تألیفی و ترجمه‌ای در ۱۲۴۵ق چاپ شد (برای اطلاعات بیشتر در این باره، نک‍ : بابازاده، ۱۷- ۱۹). جزئیات دیگری دربارۀ نام و نشان چاپگران تبریز و تجهیزات چاپی آنها در کتاب شچگلوا آمده است (نک‍ : ص ۴۱-۴۴).

آثاری که در مطبعۀ تهران و در آن سال ها و چند سال پس از آن چاپ شد، به «کتابهای چاپ معتمدی»، یا «کتابهای معتمدی» معروف است و در میان آنها می‌توان از حق الیقین و زادالمعاد مجلسی، الطهاره نجفی، اشارات الاصول کرباسی، محرق القلوب نراقی و شماری دیگر یاد کرد (بابازاده، ۱۸- ۱۹). کتابهای چاپ معتمدی عمدتاً مذهبی، و شماری تاریخی و ادبی بوده است و اهمیت آنها از لحاظ قدمت در تاریخ چاپ ایران، پس از تبریز، و نفاست در چاپ است. از بررسی شچگلوا برمی‌آید که در سال های ۱۲۴۶ و ۱۲۴۷ق، یعنی تقریباً ۱۳ سال پس از تبریز و ۶ سال پس از تهران، ۳ کتاب به دست دو برادر چاپگر در اصفهان چاپ شده و نام کتابها محرق القلوب، نخبه و سؤال و جواب بوده است (ص ۴۵).

شهرهای دیگری که فناوری چاپ به آنها راه یافت، شیراز، اورمیه، اصفهان، بوشهر، مشهد، رشت، بندر انزلی، اردبیل، همدان، خوی، یزد، قزوین، کرمانشاه، گروس و کاشان بوده‌اند (تقی‌زاده، ۱۳-۱۴). مهم‌ترین شهرهای ایران از نظر تجارتی در آن زمان، تهران، اصفهان، شیراز، تبریز و مشهد بود که عمدۀ مبادله‌ها میان ایران و خارج از طریق آنها انجام می‌گرفت (اشرف، ۲۷- ۲۸). بندرهای بوشهر و انزلی به لحاظ موقعیت بندری، و کرمانشاه و خوی هم به سبب موقعیت مرزی و نقش آنها در مبادلات، مستعد فعالیتهای فرهنگی بیش از شهرهای دیگر بوده‌اند واز این رو فناوری چاپ به آنها راه یافته است.

شمار مطبعه‌های دولتی در ایران اندک‌اندک زیاد شد. ظاهراً چند مطبعه در تهران با نظارت منوچهرخان گرجی درهم ادغام گردید و مطبعه‌ای دولتی در ایران، که نخستین مطبعۀ دولتی کشور به‌شمار می‌آید، در دارالحکومه به کار افتاد که تا آغاز سلطنت ناصرالدین شاه (سل‍ ۱۲۶۴-۱۳۱۳ق) به کار مشغول بود (میرزای گلپایگانی، ۱۶). مطبعۀ دولتی دیگری هم با نام دارالطباعۀ دولتی در تبریز ایجاد شد (شچگلوا، ۵۱). به‌رغم افزایش چاپخانه‌هایی که به شیوۀ چاپ حروفی به طبع کتاب می‌پرداختند، بیش از یک دهه از رواج این شیوۀ چاپ در ایران نگذشته بود که چاپ سنگی (لیتوگرافی) در مقام رقیب به میدان آمد.

دوره آموزش حرفه‌ای، طراحی و پیش‌از‌چاپ فلکسوگرافی

ورود چاپ سنگی به ایران

هرچند درباره شروع چاپ سنگی در ایران روایات متعددی وجود دارد، امّا به نظر میرسد چاپ سنگی را نخستین بار میرزا صالح شیرازی در تبریز راه اندازی رد. میرزا صالح  از سوی دولت ایران برای فراگیری هنرهای جدید به اروپا  رفته بود، در بازگشت دستگاه چاپ سنگی با خود به تبریز آورد و آن را در سال ۱۲۵۰ قمری راه انداخت. (حدادی، ۱۳۸۶ : ۳۷)

خسرومیرزا، پسر عباس‌میرزا، در سفرش به روسیه در ۱۲۴۴ق/ ۱۸۲۸م با طرز کار چاپ سنگی و شیوۀ تکثیر نقشه با این چاپ آشنا شده، و در سفرنامه‌اش به آن اشاره کرده است (افشار، مصطفی، ۲۷۵).

میرزا صالح شیرازی و محمدجعفر خان تبریزی هم برای آشنایی با فناوری چاپ سنگی به روسیه فرستاده شدند و ظاهراً آنها هم وسایل این شیوۀ چاپ را همراه خود به ایران آوردند. میرزا اسدالله شیرازی که به روسیه اعزام شده بود، در سن‌پترزبورگ با فناوری چاپ سنگی آشنا شد و پس از بازگشت، توانست قرآن کریم را در ۱۲۴۸ق، حدوداً ۱۵ سال پس از نخستین کتاب با چاپ حروفی، به شیوۀ چاپ سنگی در تبریز به چاپ برساند؛ ۳ سال بعد زادالمعاد را چاپ سنگی کرد. هر دو کتاب به خط خوش میرزا حسین خوشنویس بود (ایوری، ۸۱۹). چاپ این کتابها با خط خوش که باب ذوق ایرانیان بود و با استقبال روبه‌رو شد، فصل تازه‌ای را در تاریخ چاپ در ایران گشود.

پس از مرگ عباس میرزا در ۱۲۴۹ق، میرزا صالح شیرازی از تبریز به تهران آمد و در ۱۲۵۳ق، ۳ شماره از روزنامۀ خود را به شیوۀ چاپ سنگی در تهران چاپ کرد. شچگلوا انتشار این روزنامه را آغاز چاپ سنگی در تهران دانسته است (ص ۴۹). سیدحسن تقی‌زاده چاپ معجم فی آثار ملوک العجم و تاریخ پطر کبیر را آغاز چاپ سنگی در تهران، و پس از تبریز قلمداد کرده است (ص ۱۲). با توجه به اینکه تاریخ چاپ این دو کتاب پس از ۱۲۵۹ق بوده است، قول شچگلوا در خصوص قدمت این چاپ در تهران پذیرفتنی است.

چاپ لیلی و مجنون (از مکتبی شیرازی) با ۴ مجلس تصویر، نقطۀ عطف دیگری در تاریخ چاپ سنگی در ایران، و نقطۀ آغاز چاپ مصور بود. این کتاب در میان مخاطبان خود شوق و ذوقی برانگیخت و راه تازه‌ای در تولید و نشر آثاری گشود که در نهایت به غنای هنرهای کتاب‌آرایی و نیز به سازگاری یافتن این هنرها با فناوری چاپ کمک کرد. همراه شدن تصویر با حکایت، به گونۀ تازه‌ای از کتابها با مخاطبان خاص خود انجامید و به ترویج کتاب‌خوانی و کتاب‌دوستی در ایران کمک کرد (نک‍ : ادامۀ مقاله).

چاپ سنگی بر هنرهای دیگری، و نیز بر شیوۀ خوشنویسی تأثیر گذاشت. خط نستعلیق که از دیرباز پسند طبع ایرانیان بود، در کتابهای چاپ سنگی به خدمت گرفته شد و برای سازگاری یافتن با مقتضیات چاپ، در آن تغییراتی راه یافت. انتقال نقش از کاغذ به سنگ، سپس از سنگ به کاغذ، ایجاب می‌کرد که در شیوۀ تحریر خط فارسی تغییری راه بیابد و خط نستعلیق به گونۀ دیگری نوشته شود که اصطلاحاً به آن «چاق‌نویسی حروف» می‌گویند. این شیوه، پیش‌تر معمول نبود و پیدایش آن ضرورت چاپ سنگی بود (هاشمی دهکردی، ۹۱-۹۲، ۱۰۵).

هنرهای مختلف کتاب‌آرایی، از قبیل کتیبه‌سازی، سرلوح‌سازی، حاشیه‌سازی، مجلس‌سازی، و شاخه‌های دیگر که در هنر ایرانی جایگاه بلندی یافته، اما در معرض زوال بود، با امکانات چاپ سنگی جان تازه‌ای گرفت. این هنرها، به‌رغم محدودیتهای فنی در استفاده از رنگ و ظرایف ترکیب رنگها و رنگ‌آمیزی در چاپ سنگی، در سازگاری با فن جدید، مسیرهای تازه‌ای را پیمود و محصولات هنری درخوری به بار آورد. این سازگاری هنری سبب شد که چاپ سنگی به سرعت در محیط فرهنگی ایران بومی شود و اخت فرهنگی و هنری با آن، این شیوۀ چاپ را در جامعه جا بیندازد.

از سوی دیگر، چون چاپ سنگی فناوری پیچیده‌ای نداشت، وسایل آن ساده و ارزان بود، به واردات تجهیزاتی فنی از خارج نیاز نداشت، به راحتی می‌شد ابزارهای آن را ساخت یا تعمیر کرد، به فضای زیادی نیازمند نبود و کارگران آن را در مدت کوتاهی می‌شد تعلیم داد و به کار چاپ مسلط کرد، در رقابت با چاپ حروفی برتری یافت. چاپ حروفی به تجهیزات، تخصص، آموزشها و سرمایۀ زیادی نیاز داشت که تأمین کردن آن، به‌ویژه در شهرهای کوچک، امکان‌پذیر نبود (همانجا). بنابراین، مادام که چاپ سنگی می‌توانست به نیاز جامعه پاسخ بگوید، و در عین حال پاسخ‌گوی ذوق و سلیقۀ آن باشد، رقیب خود را از میدان بیرون می‌راند، اما این چاپ محدودیت هایی داشت، برای مثال: در چاپ سنگی نمی‌شد بیش از ۲۰۰ برگ در یک ساعت تکثیر کرد، یا با یک سنگ، تکثیر کردن بیش از ۷۵۰ برگ امکان نداشت. این بازده برای شهرهای کوچک یا مصرفهای محدود مناسب بود، اما زمانی که جمعیت افزایش یافت و نیاز به مطالب چاپی شدت گرفت، چاپ سنگی از عهده بر نمی‌آمد (دانشور، ۲۱؛ قاسمی، سرگذشت … ، ۱/۲۰۶). چاپ سنگی به‌تدریج روبه‌زوال رفت و منقرض شد (نک‍ : ادامۀ مقاله).

چاپ حروفی و سنگی به موازات هم پس از عصر فتحعلی شاه قاجار در دورۀ حکومت محمدشاه قاجار (سال ‍ ۱۲۵۰-۱۲۶۴ق) به حیات خود ادامه داد. سیاست های حکومت این دوره در چاپ، ادامۀ سیاست عباس میرزا در این‌باره بود. تنها تحولاتی که رخ داد، انتشار نخستین نشریۀ ادواری چاپی به فارسی در تهران به مدیریت میرزا صالح شیرازی، وارد کردن دستگاه چاپ و تجهیزات چاپی آمریکایی از سوی هیئتهای تبلیغی مسیحی و تأسیس چاپخانه‌ای جدید در ارومیه برای چاپ آثار مسیحی بود. این چاپخانه سال ها فعال بود و کتابهای زیادی چاپ کرد (همان، ۱/۸۱۴-۸۱۵).

عوامل اجتماعی عدم تداوم در بکارگیری چاپ سربی در اوایل قاجار

یکی از عوامل مؤثر در جهت ایجاد خلل و سستی در روند بکارگیری از چاپ سربی در ایران آن دوران را می توان حس زیبایی شناسانه و سلیقه بصری مردمان آن زمان ایران دانست. در واقع «عشق و علاقه مردم ایران نسبت به هنر خوشنویسی و خطاطی، یکی از عوامل مهمی است که مردم در آن مقطع از زمان به هیچ وجه حاضر نشدند کتابهای چاپ سربی را که فاقد جاذبه و زیبایی و از هنر بی بهره بودند جایگزین نسخه های زیبا و نفیس کتب خطی بکنند. ادوارد یاکوب پولاک که بعد از مرگ دکتر کلوکه در سال ۱۲۷۲ طبیب مخصوص شاه ایران شده بود در سفرنامه خود می گوید:

مطبعه یا باسمه خانه در آغاز این قرن توسط عباس میرزا نایب السلطنه به تبریز وارد شد؛ منتها حروف مطبعه به مذاق ایرانی ها خوش نمی آید زیرا این حروف در خط مستقیم قرار نمی گیرند و گاه بالا و گاه پایین خط مستقیم واقع می شوند.

به همین دلیل هم هست که یک انجیل فارسی که به صورت عالی در اروپا به طبع رسیده است نظرشان را نمی گیرد و آن را نازیبا می شمارند و به همین جهت کتب اندکی به این صورت طبع شده، لیتوگرافی یا چاپ سنگی در عوض رشد بیشتری نمود.

پولاک در سطر دیگری از این سفرنامه می گوید: «ایرانیان متشخص کتب چاپی را دوست نمی دارند و در تلاش تملک نسخ خطی هستند و همان طورکه یک نفر هنرشناس از دیدن تابلو، نقاش و سبک آن را تشخیص می دهد، آنها نیز به محض دیدن خط به نام استادی که آن را نوشته است پی می برند.

دکتر ویلز در سفرنامه خود – ایران در یک قرن پیش – می گوید: خوشنویسی و خطاطی هم یکی از هنرهای قابل تقدیر و پرطرفدار در ایران است. یک قطعه یا سطر نوشته شده بر روی کاغذ مربوط به خوشنویسان به قیمت گزافی فروخته می شود. به خصوص خط نوشته هایی از آیه های قرآن یا غزلیات دلنشین حافظ خود استادان زیادی دارد ». (بابازاده، ۱۳۷۸ :صص ۲۰  ۲۱)

نصرالله حدادی در بیان این مطلب می گوید: «در این سال ها کتاب ها به دو صورت سربی و سنگی چاپ می شدند. تمایل مردم به چاپ سنگی بیشتر بود و بیشتر کتابهای دینی، احادیث، اخبار، ادعیه و زیارتها چاپ می شدند. چاپ بیشتر کتابها سنگی بود. ابتدا کتاب خطاطی می شد و سپس چاپ می شد. مردم کتاب با حروف سربی را نمی پسندیدند ». (حدادی، ۱۳۸۶ : ۳۷ – ۴۰)

دومین عاملی که در مورد رکود چاپ سربی و رواج چاپ سنگی «قابل توجه است این است که خوشنویسی یکی از هنرهای بزرگ ملیّ ایران و بلکه همه ممالک اسلامی است و به ظنّ غالب، مروجین اولیه صنعت چاپ در ایران، نمی خواسته اند با انتشار وسیع چاپ سربی، این هنر ملیّ از میان برود و از این جهت به دستگاه چاپ سنگی اهمیّت بیشتر می داده اند و محتملاً از این جهت در ایران با این که اوّل چاپخانه سربی وارد شد، لکن بعدها مدتی طولانی منسوخ و به جای آن چاپ سنگی دایر گشت ». (محبوبی اردکانی، ۲۱۷:۱۳۵۴)

«باید دانست که رواج چاپ هم مثل غالب کارهای دیگر در ایران بدون وقفه و تعطیل نبوده است و هر چند گاه دچار سستی و توقف و مدتی متروک می شده و دوباره از نو مورد توجه قرار می گرفته است و اینکه می بینیم شاهزاده عباس میرزا دو سه بار کسانی را برای یادگرفتن عمل طبع به روسیه فرستاده محتملاً از این جهت است. چنانکه پس از درگذشت شاهزاده، چاپخانه سربی تبریز موقوف گشت و دوباره در سال ۱۳۱۷ هجری قمری سرلشگر قاسمخان والی (سردار همایون) باز یک دستگاه چاپ سربی در آن شهر دایر نمود و در همان اوقات مطبعه دیگری هم در دستگاه محمدعلی میرزای ولیعهد دائر شد که از مطبوعات آن، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است.

به این ترتیب، معمولاً چند تن بانی و مؤسس برای این قبیل کارها دیده می شود که هریک مقداری در راه پیشرفت کوشیده و کم و بیش موفقیتی یافته است. امّاموضوع دیگر که در کار چاپخانه در ایران بی تأثیر نبوده است این است که کتاب در ایران کم تألیف می شده در آغاز رواج چاپ در ایران تیراژ کتاب های به چاپ رسیده از سیصد نسخه متجاوز نبود.(هما ونفرخ، ۱۲:۱۳۴۶) و کتابهایی هم که مقارن انتشار صنعت چاپ در ایران وجود داشته است اغلب کتابهای ی دینی، احادیث، اخبار، ادعیه، زیارات و امثال این ها بوده است که تصادفاً با چاپ سنگی بهتر از کار در می آید و مردم به چاپ سنگی آنها رغبت بیشتر نشان می دهند تا به چاپ سربی به خصوص که در چاپ سربی غلط بیشتر روی می دهد.

در سال ۱۲۹۰ که ناصرالدّین شاه به فرنگستان می رفت در توقف در اسلامبول به امر او یک دستگاه چاپخانه سربی با حروف عربی و فرنگی به قیمت پانصد لیره عثمانی خریدند و آن را با یک نفر حروفچین روانه تهران نمودند اما این چاپخانه هم باز تا دوسال چندان به کار نیفتاد که خراب شد و چون خواستند از آن استفاده کنند ناچار چرخ آن را تعمیر و حروف را صاف کردند و به کار انداختند. (محبوبی اردکانی، ۲۱۶:۱۳۵۴  ۲۱۷) در مقاله “چاپخانه و روزنامه در ایران” درباره سرنوشت این چاپخانه بعد از رسیدن به تهران آمده:  در تهران اهمال شده و در بوته تعویق ماند تا آن که در سال ۱۲۹۲ بارون نرمان اجازه نشر روزنامه فرانسوی به اسم پاتری (وطن) تحصیل کرده و چرخ مطبعه را تعمیر و حروف را صاف کرده و به کار انداخت. (بابازاده، ۲۲:۱۳۷۸)

«از عوامل دیگر می توان به دشواری کار چاپ سربی که موجب بروز اغلاط فراوان چاپی می شد و نیز به خراب شدن دستگاه ها و عدم امکان تعمیر آنها اشاره نمود ».(بابازاده، ۲۱:۱۳۷۸)

شاردن سیّاح مشهور در این باره می گوید: «ایرانیان صد دفعه تا حال خواسته اند مطبعه داشته باشند، فواید و منافع آن را می دانند و می بینند و ضرورت و سهولت آن را می سنجند لکن تا حال کامیاب نشده اند». (محبوبی اردکانی، ۲۱۱:۱۳۵۴)

دیگر عامل فنی مؤثر در عدم تداوم بکارگیری چاپ سربی در این دوران به نبود صنعت قالب ریزی و ساخت حروف سربی مورد استفاده در این گونه از چاپ در ایران معطوف است. میرزای گلپایگانی در مورد این کمبود می نویسد: «تا قبل از تأسیس کارخانه حروف ریزی در ایران تمام حروف سربی از کشورهای خارج خصوصاّ آلمان، هلند، هندوستان و روسیه وارد ایران می شد ». (گلپایگانی، ۱۱:۱۳۷۸) و این نارسایی فنّی موجب وابستگی چاپ سربی ایران به واردات حروف متحرک از کشورهای دیگر بوده است؛ به طوریکه «چاپخانه های تبر ز و تهران در زمان محمد شاه قاجار تعطیل شدند و علّت تعطیلی آن بوده حروف سربی پس از مدّتی ار فرسوده و مستعمل و غیر قابل مصرف می گردند و چون دستگاه  حروف ریزی در ایران نبود و وارد ردن حروف سربی نیز با نبودن راه های شوسه و وسایل حمل و نقل از اروپا کاری بس ار دشوار و گرانبار و پرهزینه می بود ناچار چاپخانه ها در وقفه و تعطیل باقی ماندند». (هما ونفرخ، ۱۲:۱۳۴۶ )

پرهزینه بودن خرید و نگهداری دستگاه چاپ سربی و حروف متحرک مورد استفاده در این چاپ نیز در انتخاب و ترجیح چاپ سنگی به چاپ سربی، در ایران آن دوران بسیار با اهمیت بود. چنانکه حتی در دوران سلطنت ناصرالدّین شاه قاجار هم که بار دیگر چاپ کتاب، مورد نظر و توجه قرار گرفت «برای صرفه جویی و امکان ادامه کار، به تبعیت از چاپخانه های هندوستان (بمبی، لگهنو، نولکشور) چاپخانه های سنگی دایر و رایج گردید و در این زمان حتی روزنامه  های رسمی و دولتی را نیز با چاپ سنگی به چاپ می رساندند. نخستین کتابی که به چاپ سنگی در ایران چاپ شده است تاریخ معجم است که به سال ۱۲۵۹  چاپ خورده است.با استفاده از چاپ سنگی مقدار و تعداد چاپ در این هنگام ترقی كرد و از هر نشریه پانصد نسخه به چاپ میرسده است». (هما ونفرخ، ۱۲:۱۳۴۶)

اما یکی از مهمترین عوامل اجتماعی مؤثر در بروز این اتفاق تاریخی، بومی نبودن مهارت ها و تخصص های لازم برای ایجاد، اداره و ادامه صنعت چاپ سربی در ایران آن دوران است. به عبارت دقیق تر، نه تنها هیچ یک از مهارت های فنی لازم برای ایجاد و نگهداری لوازم و امکانات یک چاپخانه سربی در خود ایران نبوده و باید تمامی این وسایل اعم از یک یک قطعات دستگاه چاپ تا حروف مورد استفاده در این گونه چاپ را از خارج از مرزهای ایران وارد می کرده اند، بلکه افراد ماهر برای اداره دستگاه های چاپ نیز در ایران تربیت نمی یافتند و همان طور که در سیر تاریخی ملاحظه شد، در این دوران بارها و بارها افرادی برای یادگیری فن چاپ به کشورهای دیگر سفر کرده اند؛ اما شرایط برای آموزش مهارت این افراد به سایرین و بومی کردن این مهارت ها در ایران فراهم نبوده است. بنابراین این کاستی می تواند یکی از مهمترین دلایل عدم بکارگیری مداوم چاپ سربی در ایران آن دوران محسوب گردد.

عامل دیگری که می توان در پایان این بخش به آن اشاره نمود، وابستگی کامل صنعت چاپ و به تبع آن چاپ سربی در این دوران به طبقه حاکم، یعنی پادشاه، ولیعهد و سایر صاحب منصبان حکومتی است. این مطلب نیز در عدم تداوم بکارگیری چاپ سربی بسیار مؤثر بوده. به عبارت ساده تر می توان گفت، وابستگی چاپ سربی به طبقه حاکم موجب سستی و ناپایداری روند شکل گیری و تداوم آن در ایران بوده است.

چرا که هرگاه صاحب منصبی از چاپ سربی حمایت می کرده دستگاه چاپ را از کشورهای دیگر وارد می نموده، افرادی را برای آموزش این فن به خارج از ایران می فرستاده و هزینه های چاپ و نگهداری دستگاه ها و حروف چاپ را پرداخت می نموده این گونه چاپ نیز در ایران رونق می گرفته و هرگاه چنین حمایتی از طرف صاحبان قدرت در آن دوران صورت نمی گرفته، چاپ سربی نیز به جبر مسیر افول و حتی توقف کامل را طی می نموده است. چنان که این مساله در مرور تاریخی صفحات قبل به خوبی قابل مشاهده است.

advertising banner - naghshe mehr

نتیجه گیری علل موفقیت چاپ سنگی:

در بیان نتیجه این بحث و به جهت روشن تر شدن مطلب، می توان به چهار عامل اجتماعی شاخص و تأثیرگذار در عدم تداوم در بکارگیری چاپ سربی در اوایل دوره قاجار، به شرح زیر اشاره کرد.

  1. عدم استقبال عمومی مردم از چاپ سربی در ایران اوایل دروه قاجار، به دلیل نازیبایی شکل حروف و نحوه قراگیری نامناسب آنها در هر سطر و به تبع آن در کل صفحه در مقایسه با شکل حروف و نوع کتابت در انواع خوشنویسی ایرانی اسلامی و ترس دست اندرکاران و حامیان صنعت چاپ در ایران از احتمال نابودی هنر ملّی خوشنویسی درصورت تداوم بیشتر و پرنفوذتر چاپ سربی و در نتیجه گرایش بیشتر آنها به استفاده از چاپ سنگی.
  2. عدم پویایی و مشارکت مناسب و فعّال چاپخانه های سربی ایران در نیمه اوّل دوره قاجار در نشر کتب، به دلیل میزان اندک تألیف کتاب در این دوران، در کنار تمایل بیشتر نویسندگان، سفارش دهندگان، حامیان و مخاطبین کتاب به چاپ اندک کتب موجود (کتب دینی  مذهبی) با استفاده از چاپ سنگی.
  3. بروز مشکلات و نارسایی های پی در پی در روند بکارگیری از دستگاه های چاپ سربی به دلیل بومی نبودن صنایع، مهارت ها و تخصص های جانبی و پیرامونی این گونه خاص از صنعت چاپ و همچنین عدم شکل گیری روند صحیح، مناسب و پیگیرانه آموزش افراد ماهر، کارآمد و آشنا با فن چاپ سربی در ایران آن دوران.
  4. وابستگی کامل این صنعت به حمایت طبقه حاکم و صاحبان قدرت در آن دوران و در نتیجه ارتباط کامل میزان پویایی یا عدم پویایی چاپ سربی به میزان و چگونگی حمایت صاحبان قدرت از چاپ سربی در مرزهای ایران. در پایان باید به این نکته اشاره نمود که اگر شرایط اجتماعی ایران آن دوران به گونه ای رقم می خورد که چاپ سربی از حمایت بخش خصوصی و افراد صاحب سرمایه برخوردار شود و اگر صنایع در ایران اوایل دوران قاجار در حدی از پیشرفت بود که می توانست نیاز صنعت چاپ سربی را به تعمیر و نگهداری دستگاه های چاپ و تعمیر یا ریخته گری دوباره حروف در داخل مرزهای ایران فراهم نماید و چنانچه آموزش مهارت های فنی لازم، در داخل مرزهای ایران صورت گرفته و این مهارت ها از استاد به شاگرد منتقل می شد  حتی با وجود عدم تمایل نسبی مردم آن دوران به این نوع از چاپ، نه تنها چاپ سربی می توانست از پویایی بسیار بالاتری بهره مند شده و تداوم مطلوب خود را پی بگیرد، بلکه در روند شکلگیری و تداوم خود از آن دوران تا به امروز می توانست پشتوانه بسیار مناسب و قابل اعتنایی را برای طراحی حروف قابل انتقال (حروف) فارسی، در عصر حاضر نیز ایجاد نماید.
منابع:

۱- تاریخچه کتابت، سعادت احمدزاده، تایستان ۱۳۸۶
۲- مروری بر تاریخچه چاپ و چاپخانه در ایران، دکتر سید ابوالفضل وضوی، ۱۳۸۷
۳- بررسی دلایل تاریخی – اجتماعی عدم تداوم در بکارگیری چاپ سربی، سعید سلیمی، آبان ۱۳۹۲
۴- شیوه های چاپ، عبدالحسین آذرنگ، انتشارات مجلس شورای اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

Rateing*

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *